10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان آموزنده و زیبای وفات فرزند» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ﻭﻓﺎﺕ ﻓﺮﺯﻧﺪ 


ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ  ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺟﻠﻴﻠﻪ ﻫﺎﺷﻤﻴﻪ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻣﺮﺩ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻯ، ﺍﻣﺎ چه کنم ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮﻯ ﻭ ﻣﻦ ﺯﻧﻰ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ، ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺑﻴﺎﻭﺭﻯ، ﻣﻬﺮﻳﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻧﺖ ﺑﺎﺷﺪ.


 ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺰﺭﮒ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ. 


ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺗﻴﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ؛ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﭘﻨﺠﻪ ﭘﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻫﺪﻑ ﺗﻴﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﻨﺪ.


 ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﺳﻴﻨﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺳﻴﻨﻪ ﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ، ﻋﺮﺽ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ: ﺳﻴﻨﻪ ﻣﻦ ﺳﭙﺮ ﺟﺎﻥ ﻣﻘﺪﺱ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﺪ . ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻴﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﺭﺳﺪ، ﻣﺎﻳﻠﻢ ﺳﻴﻨﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻜﺎﻓﺪ.


 ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﭘﺴﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪ. 


ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ،‌ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺟﻠﺎﻟﺖ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻮﺕ ﺷﻮﺩ، ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. 

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺑﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ.‌ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ، ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻃﺎﻕ ﮔﺬﺍﺷﺖ.


 ﻓﻮﺭﺍ ﻏﺬﺍﻯ ﻣﻄﺒﻮﻋﻰ ﺗﻬﻴﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺬﻳﺮﺍﺋﻰ ﺷﻮﻫﺮ ﺁﺭﺍﺳﺖ. 


ﻭﻗﺘﻰ ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺁﻣﺪ، ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ.


 ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻏﺬﺍﺋﻰ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ 


ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻯ، ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺮﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻏﺮﻳﺰﻩ ﺟﻨﺴﻰ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﻛﺮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻴﻦ ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻗﺎﺋﻖ ﻟﺬﺕ ﺟﻨﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ،‌ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪﻯ ﭘﻴﺶ ﺍﻣﺎﻧﺘﻰ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻰ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺭﺩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻛﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻰ؟ 


ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩ.


‌ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺍﻣﺎﻧﺘﻰ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻓﺖ. 


ﺍﺑﻮﻃﻠﺤﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺣﺎﻟﻰ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻜﻴﺒﺎﺋﻰ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻯ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻡ. 


ﺍﺯ ﺟﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻏﺴﻞ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ، ﻓﻮﺕ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ‌ﺍﻡ ﺳﻠﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺽ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪ. 


ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ... ﺷﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﺧﺪﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﺯﻧﻰ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺯﻥ ﺻﺎﺑﺮﻩ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. 


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش استقامت

تالیف علی اکبر صداقت


 داستانهای بیشتر : 

 http://goo.gl/dVE8FN 


 

 کانال " داستانهای کوتاه و زیبا آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg