10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
  • ۰
  • ۰

سیصد اشرفی

ﺳﻴﺼﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ


 ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺭﻭﺯﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﻴﺼﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ، ﻫﺪﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩ.


 ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻪ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ .


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭﺩﻡ، ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ . ﺯﻧﻰ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ.


 ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ، ﭼﻮﻥ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻳﺸﺐ، ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭﻯ ﺗﺼﺪﻕ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .


ﻭ ﻣﻦ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ .


 ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺻﺪﻗﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﺎﻳﺪ.


 ﭘﺲ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﻭ ﺁﻥ ﻭﺟﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ، ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺷﺪ، ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﻪ ﺷﺨﺺ ﺩﺯﺩﻯ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻰ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺪﻡ.


 ﺷﺐ ﺳﻮﻡ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺻﺪﻗﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﺎﻳﺪ. 


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺩﺍﺩﻡ، ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺷﺪ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ:


 ﺩﻳﺸﺐ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻏﻨﻰ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺩﺍﺭﻯ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﺷﺪﻡ.


 ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻳﺎ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺩﺍﺩﻡ. 


ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ! ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺻﺪﻗﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ داشت .


 ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﻛﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺑﺪﻛﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻯ، ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻓﺎﺳﺪ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺍﺷﺮﻓﻰ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮﻯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ.


 ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺷﺐ ﺩﻭﻡ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺯﺩ ﺭﺳﻴﺪ، ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺁﻥ ﻭﺟﻪ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻛﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻛﺴﺐ ﻧﻤﺎﻳﺪ. 


ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺷﺐ ﺳﻮﻡ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﻯ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺯﻛﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭼﻘﺪﺭ ﭘﺴﺖ ﻫﺴﺘﻰ ﻛﻪ ﺯﻛﺎﺕ ﻭﺍﺟﺐ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻰ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ ﻭﻟﻰ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻣﺎﻟﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﺻﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻩ .


ﭘﺲ ﺣﺴﺎﺏ ﺯﻛﺎﺕ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺩ.


 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: * ﭘﺎﻙ ﻣﺮﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺴﺐ ﻭ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻏﺎﻓﻞ ﻧﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﻧﺎﺯ ﺑﭙﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻓﻘﻴﺮﺍﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻳﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺣﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻀﻄﺮﻧﺪ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﻫﺮﺍﺳﺎﻧﻨﺪ. *


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش سخاوت


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی