10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان آموزنده درباره ظلم و ستم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ﻇﻠﻢ ﺿﺤﺎﻙ ﺣﻤﻴﺮﻯ


 ﭼﻮﻥ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺑﺮ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻰ ﻛﺮﺩ ﻛﻢ ﻛﻢ ﻏﺮﻭﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﺩﻋﻮﻯ ﺧﺪﺍﺋﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﻰ ﺧﻮﻳﺶ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ .


 ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ .


ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺿﺤﺎﻙ (: ﺑﻴﻮﺭﺍﺳﺐ ) ﺑﺎ ﻟﺸﮕﺮﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﺮﺩ.


 ﭼﻮﻥ ﺿﺤﺎﻙ ﺑﺮ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺳﺎﺱ ﻇﻠﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺑﺮ ﺭﻋﻴﺖ ﻧﻤﻮﺩ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻨﺎﻯ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﻬﺎﺩ. 


ﺑﺎ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻭ ﺩﻭ ﻛﺘﻒ ﺍﻭ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺻﻔﺘﻰ ﺍﺯ ﻃﺒﺨﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺪﺍﻭﺍﻯ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﺎﺝ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻣﻐﺰ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ.


 ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻐﺰ ﺳﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩ . 


ﻛﻤﻰ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ. 


ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﻐﺰ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ.


 ﭼﻮﻥ ﻇﻠﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺗﻈﻠﻢ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺭﻭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﻭ ﭘﺴﺮ ﻛﺎﻭﻩ ﺁﻫﻨﮕﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ، ﺳﺒﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺗﺎ ﺷﻮﺭﺵ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ. 


ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻓﺠﻴﻌﻰ ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺎ ﺯﺩﻥ ﮔﺮﺯ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﻳﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻫﻰ، ﺑﺪﺭﻙ ﻭﺍﺻﻞ ﺷﺪ .


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش ظلم و ستم


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA