10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان حضرت علی بر سینه عمرو بن عبدود» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حضرت ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﻋﻤﺮﻭ 


ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﺩ ﺷﺠﺎﻋﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮕﻰ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. 

ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺟﺮﺍﺀﺕ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ. 


ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩ. 


ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﻳﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺒﻢ. 

ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ. 


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺣﺴﺎﺱ، ﻋﺎﻗﺒﺖ حضرت ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺖ .


 ﺻﺪﺍﻯ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ (ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻴﺪ حضرت ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ.


 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﻳﺪ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺵ ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ.


 ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻮﺩ، ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻭﺭﺩ. 


ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﻋﻠﻰ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﭼﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﺮ ﻋﻤﺮ ﺗﻮﻗﻒ ﻧﻤﻮﺩﻯ؟ 


ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻮﻗﻌﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻣﺮﺍ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ ﺷﺪﻡ، ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﺸﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺗﺴﻠﻰ ﺧﺎﻃﺮ ﻭ ﺗﺸﻔﻰ ﻧﻔﺲ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ، ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺸﻤﻢ ﻓﺮﻭ ﻧﺸﺴﺖ . ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺿﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻯ ﺍﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ.


 ﺁﺭﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺍﺧﻠﺎﺹ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: (( ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻋﻠﻰ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻨﮓ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺍﺳﺖ. ))


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش اخلاص

تالیف علی اکبر صداقت


 داستانهای بیشتر : 

 http://10000dastan.blog.ir 


 

 کانال " داستانهای کوتاه و زیبا آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg