10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان درباره ظلم و ستم یزید» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

واقعه حره

ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺣﺮﻩ 


ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻇﻠﻤﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺯﺩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﻭ ﻧﻴﻢ ﺑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﻫﺸﺘﻢ ﻣﺎﻩ ﺫﻯ ﺍﻟﺤﺠﺔ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺳﺎﻝ ﺷﺼﺖ ﻭ ﺳﻮﻡ ﻫﺠﺮﻯ، ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﺯ ﺻﻐﻴﺮ ﻭ ﻛﺒﻴﺮ ﻭ ﺑﻰ ﺣﺮﻣﺘﻰ ﺑﻪ ﻗﺒﺮ ﺷﺮﻳﻒ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺑﻰ ﺑﺎﻙ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﻭ ﺟﺴﻮﺭ ﺑﻨﺎﻡ ﻣﺴﻠﻢ ﺑﻦ ﻋﻘﺒﺔ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺴﺮﻑ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ.


 ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻓﺴﻖ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺩﺭ ﺷﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻨﻴﻊ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭ ﻳﺰﻳﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺣﻜﻢ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﻣﻮﻳﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺣﻨﻈﻠﻪ ﻏﺴﻴﻞ ﺍﻟﻤﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 


ﻳﺰﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪ ﻟﺸﮕﺮﻯ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﻣﺴﺮﻑ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻛﺮﺩ. 


ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﮔﻴﺮﻯ ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ، ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻛﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﺒﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ. 


ﻟﺸﮕﺮ ﻣﺴﺮﻑ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺒﻬﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻭﺿﺔ ﻣﻨﻮﺭﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻛﺸﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﺭﻭﺿﺔ ﻣﻨﻮﺭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻛﺸﺘﮕﺎﻥ کل مدینه ﺭﺍ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﻳﺎﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. 


ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺟﻨﺎﻳﺎﺕ ﻭ ﻇﻠﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ:


 ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺍﺯ ﻟﺸﮕﺮ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﺮ ﺯﻧﻰ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻛﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻃﻔﻠﻰ ﺯﺍﺋﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻐﻠﺶ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻟﻰ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺑﻴﺎﻭﺭ .


ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺑﻴﺎﻭﺭﻡ. 


ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﺸﻢ. 


ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻛﺒﺸﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﻭ ﻳﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺱ. 


ﺁﻥ ﺷﺎﻣﻰ ﺑﻰ ﺭﺣﻢ ﭘﺎﻯ ﻛﻮﺩﻙ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﻛﺸﻴﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺯﺩ ﻛﻪ ﻣﻐﺰ ﻛﻮﺩﻙ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﺪ. 


ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺰﻭﺭ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﻳﺰﻳﺪ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻳﻜﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ، ﻛﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﻋﺎﺋﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺴﺮﻑ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺴﺮﻑ ﺭﻋﺐ ﻭ ﺗﺮﺳﻰ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺟﺎﻯ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪ .


ﻭ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﻯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻟﺸﮕﺮ ﻣﺴﺮﻑ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ. 


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش ظلم و ستم


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA