10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان زیبا درباره صدقه و احسان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ساعت نحس و سعد

ﺳﺎﻋﺖ ﻧﺤﺲ ﻭ ﺳﻌﺪ 


ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ع) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺯﻣﻴﻨﻰ ﺑﻴﻦ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺮﺩﻯ ﻧﺠﻮﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺷﺪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻮﺩ. 


ﺍﻭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﻌﺪ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﺤﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮﻳﻢ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﺼﻴﺐ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ. ﺯﻣﻴﻦ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﻬﻢ ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻦ ﺷﺪ.


ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ (ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺗﺎﺀﺳﻒ) ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ! 


ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﺍﻯ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﻭﺯ ( ﻗﻴﺎﻣﺖ )، ﭼﺮﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻯ؟


 ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻋﻠﻢ ﻧﺠﻮﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻗﻴﻤﺖ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺼﻴﺐ ﺗﻮ ﺷﺪ.


 ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺣﺪﻳﺜﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺤﺴﻰ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺩﻓﻊ ﺳﺎﺯﺩ، ﺭﻭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺻﺪﻗﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﻨﺪ، ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﺤﻮﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﻧﺤﺲ ﺁﻥ ﺩﻓﻊ ﺷﻮﺩ.


 ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺻﺪﻗﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﻧﺠﻮﻡ ﺍﺳﺖ .


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش صدقه 


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA