10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان عبرت آموز جعده» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ﺟﻌﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻳﺶ ﻧﺮﺳﻴﺪ


 ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺣﻠﻴﻢ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺅﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ. 


ﭼﻮﻥ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ حضرت ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻛﻴﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺿﺮﺑﺖ ﺯﺩﻧﺪ ﻭﻟﻰ ﺍﺛﺮﻯ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺯﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ (ﻋﺪﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﻌﺚ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ )، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﻛﺎﺫﺏ، ﺯﻫﺮ ﺑﺨﻮﺭﺍﻧﺪ. 


ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺯﻫﺮ ﺑﺪﻫﻰ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭘﺴﺮﻡ ﻳﺰﻳﺪ ﺩﺭ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻡ. 


ﺍﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻯ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺯﻥ ﻳﺰﻳﺪ ﺷﺪﻥ ؛ ﺯﻫﺮﻯ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﻭﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻏﺬﺍﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻛﻨﺪ.


 ﺭﻭﺯﻯ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﺸﻨﮕﻰ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺟﻌﺪﻩ ﺷﺮﺑﺖ ﺷﻴﺮﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻭﺭﺩ، ﻛﻪ ﺯﻫﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺴﻤﻮﻣﻴﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: 

ﺍﻧﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﻴﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ .


ﭘﺲ ﺣﻤﺪ ﺧﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ فانی ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ. 


ﺳﭙﺲ ﺭﻭﻯ ﺑﻪ ﺟﻌﺪﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻛﺸﺘﻰ، ﺧﺪﺍ ﺗﺮﺍ ﺑﻜﺸﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺼﻴﺒﻰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺗﺮﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺍﺩﻩ، ﺧﺪﺍ ﺗﺮﺍ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﺭ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ.


 ﺍﺯ ﺣﻠﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻧﻜﻪ: ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻗﺎﺗﻠﺶ ﺳﺆ ﺍﻝ ﻛﺮﺩ، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺍﺳﻢ ﺟﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ. ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ (ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ) ﺯﻫﺮ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺛﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ 28 ﺻﻔﺮ ﺳﺎﻝ 50 ﻫﺠﺮﻯ ﺩﺭ ﺳﻦ 48 ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 


ﺍﻣﺎ ﺟﻌﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻃﻤﻊ ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺯﻥ ﻳﺰﻳﺪ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﺑﺮﺩ؛ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭﻓﺎ ﻧﻜﺮﺩ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ﻳﺰﻳﺪ ﻭﻓﺎ ﻛﻨﺪ،

 ﻭ ﺑﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩ؛ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺭﻯ ﻭ ﺫﻟﺖ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ ﻭﺍﺻﻞ ﺷﺪ. 


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش آمال

تالیف علی اکبر صداقت


 کانال " داستانهای کوتاه و زیبا آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg