10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان عبرت آموز حسد» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ


 ﭼﻮﻥ ﻧﺒﻮﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺎﻟﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻳﻬﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﺣﺴﺪﺵ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﻗﺘﻞ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺮﺁﻣﺪ. 


ﺑﺮﺍﻯ ﻭﻟﻴﻤﻪ ﻋﺮﻭﺳﻰ ﺩﺧﺘﺮﺵ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﭼﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺣﻔﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺵ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻴﺮ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻭ ﻧﻴﺰﻩ ﻧﻤﻮﺩ. 


ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻜﺎﻧﻰ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻯ ﺯﻫﺮﺁﻟﻮﺩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﺮﺩ. ﺗﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺑﺶ ﭘﺎ ﺑﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻯ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ. 


ﺑﻌﺪ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺮ ﺁﺏ ﺷﺪ ﻏﺬﺍﻯ ﺯﻫﺮﺁﻟﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ. 


ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﻯ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻛﻴﺪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: 


ﺧﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺑﺮﻭ ﻭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮔﻔﺖ: ﺑﻨﺸﻴﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻏﺬﺍﺋﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻨﺎﻭﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮ ﻭ ﻛﻴﺪ ﺍﻭ ﺣﻔﻆ ﻭ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ.


 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻨﺰﻝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻤﻮﺩ، ﻫﻤﮕﻰ ﺭﻭﻯ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﻰ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩ. 


ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍﻯ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ، ﭘﺲ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:


 ﺍﻳﻦ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﻮﻳﺬ ﺑﺮ ﻏﺬﺍ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻧﻤﺎﺋﻴﺪ ... (و تعویذی بر آنها قراءت کرد)


 ﭘﺲ ﻫﻤﮕﻰ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﻴﻞ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻪ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ. 

ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﺯﻫﺮ ﺩﺭ ﻏﺬﺍ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺩﺗﻰ ﻏﺬﺍ ﻣﻴﻞ ﻛﻨﻨﺪ .


ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺘﻨﺪ. 


ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻛﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﺵ ﺭﻭﻯ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﺯﺩ ﺩﻳﺪ ﺯﻣﻴﻦ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻣﺤﻜﻤﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺁﻥ ﻓﺮﺵ ﻧﺸﺴﺖ ﺩﺭ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻯ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺖ. 


ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﺭﺍ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻜﻨﻨﺪ. 


ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺣﺴﻮﺩ، ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ؟ 


ﮔﻔﺖ: ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻭ ﺁﻥ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺷﺪﻧﺪ. 


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش حسد


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA