10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
  • ۰
  • ۰

نفیسه

ﻧﻔﻴﺴﻪ 


ﺳﻴﺪﻩ ﻧﻔﻴﺴﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ (ﺑﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺎﻓﻀﻞ ﻭ ﻭﺭﻉ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻨﺎﻡ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻣﻮﺗﻤﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩ .


 ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺎﺩﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺑﻨﺪﮔﻰ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺣﻖ ﻣﻤﺘﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 


ﺯﻳﻨﺐ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺳﻴﺪﻩ ﻧﻔﻴﺴﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﺷﺒﻰ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ ﻳﺎ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﺍ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ.


 ﺭﻭﺯﻯ ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻛﻨﻴﺪ .


ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﻫﺎﺋﻰ ﺩﺭ ﺑﺮﺯﺥ ﻭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ .


 ﺍﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ.


 ﺳﻰ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻣﺸﺮﻑ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺳﻔﺮﻫﺎ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ. 


ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻗﺒﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﻣﺼﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ.


 ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺼﺮ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ. ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ .


 ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﻗﺒﺮﻯ ﻛﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ. 


ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﺘﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻧﻤﻮﺩ .


 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻗﺪﺳﻰ - ﺣﻖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﺰﻳﺰ ﻭ ﻣﻜﺮﻡ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ. 


ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﻰ ﻧﻔﻴﺴﻪ ﻳﻬﻮﺩﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺁﺏ ﻭﺿﻮﻯ ﺍﻭ ﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻣﺼﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ. 


ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺁﻳﻪ (ﻟﻬﻢ ﺩﺍﺭﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻨﺪ ﺭﺑﻬﻢ) ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺍ ﻟﺒﻴﻚ ﮔﻔﺖ.


 ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺒﺮﺩ . ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺼﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ ﺍﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩ.


 ﺷﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﻣﺼﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﻓﻦ ﻧﻔﻴﺴﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﻜﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺍﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺼﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ .


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش ذکر  


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی