10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

10/000 داستان

منبع داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده

این پایگاه ، منبع بیش از 10/000 داستان کوتاه ، زیبا و آموزنده ( و البته منبع دار ) است . روزانه چند داستان از آن در این پایگاه قرار می گیرد داستانها از بیش از 30 کتاب ،در اختیار شما قرار می گیرد .داستانها به گونه ای انتخاب شده که برای انتشار در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام قابل استفاده باشد . ( مناسب سازی شده است ) .

داستان ها را می توانید با عضویت در کانال تلگرامی ما نیز دریافت نمایید . آدرس کانال تلگرامی " داستانهای کوتاه ، زیبا و آموزنده :
https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvxlVOPjwWbyg

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

داستان درباره صبر

داستان پندآموز

اعراب نسبت به برادران خود چگونه اند

سخن قابل تامل ناپلءون درباره قرآن

داستان عبرت آموز درباره بدهکاری

داستان آموزنده درباره مهلت دادن به بدهکار

داستان آموزنده درباره ادای دین برادر مسلمان

داستان آموزنده درباره قضاوت غلط

داستان درباره سید بحر العلوم

داستان درباره فقر و بازنشستگی

داستان آموزنده درباره فحاشی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزاگویی

داستان پندآموز درباره بدزبانی

داستان عبرت آموز درباره فحاشی

داستان درباره بددهنی

داستان آموزنده درباره فحش و ناسزا و فحاشی

داستان عبرت آموز درباره غیبت و سخن چینی

داستان آموزنده درباره غیبت

داستان عبرت آموز درباره غیبت

قهرمان کیست

داستان درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره غرور و تکبر

داستان پندآموز درباره غرور

داستان عبرت آموز درباره لقمه حرام

ارزش یک ساعت تفکر عبرت آموز از هفتاد سال عبادت بیشتر است

داستان آموزنده درباره غذا و زهد

داستان آموزنده و عبرت آموز درباره عمل

داستان درباره عمل کردن

داستان آموزنده و زیبا درباره کار و عمل

داستان زیبا درباره عمل

بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۹ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
  • ۰
  • ۰

ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ


 ﺭﻭﺯﻯ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﮔﺴﺘﺎﺧﻰ ﮔﻔﺖ:


 ﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ﺯﻧﺎ ﻛﻨﻢ؟


 ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ .


ﻭﻟﻰ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﻣﻠﺎﻳﻤﺖ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻴﺎ .


 ﺟﻮﺍﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻧﺸﺴﺖ. 


ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺁﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﻛﺴﻰ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﺪ؟ 


ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ. 


ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﻮﺩ. 


ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺁﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ؟ 


ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ.


 ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.


 ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﻣﻰ ﭘﺴﻨﺪﻯ؟


 ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺠﺪﺩﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩ (ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ).


 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺍﻭ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: 


ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﻭ ﺩﺍﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻰ ﺑﻰ ﻋﻔﺘﻰ ﺣﻔﻆ ﻛﻦ  .


ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺯﺷﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺍﻥ، ﺯﻧﺎ ﺑﻮﺩ. 


کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش زنا


 http://10000dastan.blog.ir 

 کانال " داستانهای زیبا ، کوتاه و آموزنده " :

 https://telegram.me/joinchat/BSAfBzvMavvBN4-DcNFfFA

  • ۹۴/۱۱/۰۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی